چادر مشکی من

چادرم را برمیدارم
بوی عطر گل یاسش را به ریه هایم میکشم
آن را عاشقانه سر میکنم
در خیابان قدم میزنم
باران نم نم میبارد
و چادرم را خیس میکند
نگاه تحسین آمیز پیرزن و پیرمرد ها را روی خودم احساس میکنم
با افتخار به چادرم نگاه میکنم
مشکی است
و این مشکی بودنش
از هر هزار رنگ دنیا برایم زیباتر است...
دلنوشته ای از خودم «فاطمه»

کپی با ذکر نام نویسنده مشکلی ندارد!
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۶ ساعت 16:56 توسط فاطمه اقبالی
|