چادرم را برمیدارم

بوی عطر گل یاسش را به ریه هایم میکشم

آن را عاشقانه سر میکنم

در خیابان قدم میزنم

باران نم نم میبارد

و چادرم را خیس میکند

نگاه تحسین آمیز پیرزن و پیرمرد ها را روی خودم احساس میکنم

با افتخار به چادرم نگاه میکنم

مشکی است

و این مشکی بودنش

از هر هزار رنگ دنیا برایم زیباتر است...

دلنوشته ای از خودم «فاطمه»

کپی با ذکر نام نویسنده مشکلی ندارد!